در این مقاله میخواهیم توضیحاتی در رابطه با تغییر باور به شما عزیزان بدهیم پس تا آخر مقاله با ما همراه باشید.
این واقعیت است که تغییر ذهنیت واقعا کار دشواری است:
زمانیکه باور های شکل گرفته ما ما همانند اعتقادات سیاسی، اعتقادات مذهبی، اخلاقیات و اصول اصلی شخصی هر فرد به چالش کشیده می شود، مغز ما برای محافظت از این عقاید و باور ها تا پای جان خواهد جنگید.
تحقیقات نشان داده است که وقتی اعتقادات عمیق ما زیر سوال می رود، آمیگدال، بخشی از مغز که احساسات و عواطف را پردازش می کند، طوری رفتار می کند که انگار با خطری روبرو هستیم و به صورت پایه ای منطقی عمل نمیکنیم.
نقش باورهای مختلف در زندگی :
با این حال ، افراد کارشان این است که دیگران را متقاعد کنند که به چیزهای مختلف اعتقاد داشته باشند و این همان چیزی است که باعث می شود جهان دور خود بچرخد.
شما چه در حال فروش محصولی باشید و چه در صدد تبلیغات آن، شغل شما ایجاب می کند که تا حدی بر افراد تأثیر بگذارید و آنها را متقاعد کنید.
در خارج از کار نیز این قاعده صدق می کند چرا که بسیاری از روابط اجتماعی ما بر اساس باورهای مشترک بنا شده است و ما اغلب با افرادی که با عقاید ما موافق هستند بهترین روابط را داریم.
همان علمی که به ما در درک نحوه شکل گیری باورها کمک می کند، می تواند ما را در تغییر و بهتر شدن آنها یاری رساند.
برخی از توصیه های روبرت سیالدینی:
روبرت سیالدینی، نویسنده کتاب نفوذ: اولین چیزی که باید در مورد باور و عقاید باید بفهمید این است که آنچه شما می گویید بسیار کمتر از آنچه هستید اهمیت دارد.
سیالدینی می گوید: بسیاری از ما فکر می کنیم پیام و مزایای پیام چیزهایی هستند که ما را متقاعد می کنند. اما معمولاً اینطور نیست. در اکثر مواقع، این رابطه ما با پیام رسان است که باعث می شود پیغام او را مورد معتبر و صادقانه در نظر بگیریم.
این موضوع ممکن است که کمتر به چشم بیاید اما اگر دقت کنید تأثیرگذاری افرادی که از قبل به شما نزدیک هستند بسیار آسان تر است. این تا حدی به این دلیل است که مغز ما از قبل برای واکنش شیمیایی مناسب آماده شده است.
توصیه های پاول زاک در رابطه با تغییر باور در افراد:
پاول زاک، متخصص علوم اعصاب، بیشتر دوران حرفه ای خود را صرف تحقیق در مورد اکسی توسین، یک انتقال دهنده عصبی مرتبط با عشق، شادی و عواطف کرده است. و نتایج او نیز همسو با مطالبی که در فوق ذکر شد می باشد.
او می گوید: اگر مغز شما را با اکسی توسین غرق کنم، می توانم شما را به صورت موثر تری متقاعد کنم.
اگر سعی می کنید یک دوست، عضو خانواده یا شریک خود را در مورد چیزی متقاعد کنید، شانس شما بهتر است، اگر آنها را با یادآوری نزدیکی خود نرم کنید: صحبت گرم و صمیمی، تماس چشمی و همه باعث ترشح اکسی توسین می شود.
زاک می گوید: “به آنها محبت کنید و به آنها بگویید که من واقعاً می خواهم به شما در درک این موضوع کمک کنم. “
البته ، شما نمی توانید همه را در آغوش بگیرید تا بتوانید نظر خود را تحت تأثیر قرار دهید. اما حتی برای آشنایان و سایر روابط، می توانید از روانشناسی به نفع خود استفاده کنید.
دیگر توصیه های سیالدینی:
Cialdini می گوید که درک چند اصل جهانی رفتار انسانی می تواند به شما در تأثیرگذار بودن کمک کند.
سیالدینی می گوید: “مردم می خواهند به کسانی که به آنها چیزی داده اند، پس دهند. “این اصل متقابل است.” یک مطالعه در سال 2002 از طریق دانشگاه کرنل نشان داد که وقتی سرورهای رستوران به مشتریان نعناع یا آب نبات می آوردند، انعام تقریباً سه درصد افزایش می یافت. اگر آنها یک نعناع اضافی به سینی اضافه می کردند ، انعام ها حتی بیشتر می شد.
سیالدینی می گوید: اگر سرور یک نعناع روی سینی بگذارد و سپس بچرخد و بگوید می دانید، شما مهمان خوبی بوده اید، این هم یک نعناع دیگر. انعام ها تا 20 درصد افزایش می یابد. نکته اصلی شخصی سازی ارزشی است که شما به مردم ارائه می دهید. که می تواند ذهنیت افراد را به طور چشمگیری تغییر دهد.
اما توجه داشته باشید که گشودن ذهن کسی به آسانی خرید محبت او نیست. به آنها احساس گوش دادن بدهید. به دوستان و همکاران خود توجه کنید و هدایایی ساده اما پر معنا بدهید. برای مثال سفارش قهوه و غافلگیری شخص مورد نظر با یک فنجان، می تواند تأثیر بیشتری در تمایل به گوش دادن آنها نسبت به دادن یک کارت هدیه داشته باشد.
یک استراتژی مهم:
از قوانین عرضه و تقاضا به نفع خود استفاده کنید. هرچه چیزی نادرتر باشد، مردم بیشتر آن را می خواهند و مایلند هزینه آن را بپردازند.
ممنون از اینکه تا اینجا همراه ما بودید، در مقالات بعدی بیشتر به این مسائل می پردازیم.